عکس های به یادماندنی
یکی بود یکی نبود کور بشه چشم حسودعکس های به یادماندنی
یکی بود یکی نبود کور بشه چشم حسوددرباره من
دخترا سیب گلابن
مث برفن، مث آبن
.......................
می توانی بروی قصه و رویا بشوی
راهی دورترین گوشه دنیا بشوی
من و تو مثل دوتا رود موازی بودیم
من که مرداب شدم کاش تو دریا بشوی
ادامه...
المپیک - متاسفم
پریروز مراسم افتتاحیه ی المپیک به طور مستقیم پخش شد و البته با سانسوری های شگفت انگیزی که فقط توی صداو سیمای ایران پیدا می شه و بس...
اما بحث من سانسوری ها نیست...
تاسف من به خاطر اینه که شکست ایران و البته تنها شکست ایران توی دنیا فریاد زده می شد و مجری برنامه هم توی استودیویی توی ایران بدون این که از این شکست چیزی بدونه با شادی و ذوق بسیار زیادی از شکوهمند بودن این مراسم و ابتکاراتی!!!که توی اون به کار رفته بود حرف میزد...
اما واقعا ناراحت کننده بود و اگر کسی ایران رو دوست داشته باشه نباید از این مراسم لذت ببره
من که موقع پخش مراسم واقعا عصبانی و ناراحت بودم...
حالا بهتون می گم دلیل ناراحتی و تاسفم چیه...
این مطلب را سال گذشته مهندس ایرج حسابی فرزند پروفسور حسابی در بازدیدی که از مدرسه ی ما داشتند برای ما تعریف کردند:
«خشایارشا پادشاه ایران یک بار و فقط و فقط و فقط همین یک بار از یونانیان شکست خورد و اون هم به خاطر ضعف قدرت نظامی نبوده بلکه فقط و فقط و فقط به خاطر خیانت یک اسیر یونانی بوده که در یکی از جنگ ها به اسارت ایرانیان در اومده بوده و خشایارشا به خاطر جوانمردی و بزرگواریش به اون لطف می کنه و توی دستگاهش به اون جایگاهی می ده و درست نمی دونم دختر یا خواهرش رو به عقد اون در میاره ...
من از مسائل تاریخیش خیلی اطلاع دقیقی ندارم یعنی درست به یاد ندارم مهندس حسابی چی گفتن و به همین خاطر بیش از این از لطفی که خشایار شا به اون برده داشته چیزی نمی گم چون ممکنه اشتباه باشه...
اما اون برده بالاخره یه جا به خشایارشا خیانت کرده و توی یه جنگی که بین ایران و یونان بوده با حیله و نیرنگ کاری می کنه که لشگر ایران شکست بخوره از جزئیات این شکست و حیله چیز زیادی نمی تونم بگم چون مطمئن نیستم دقیق یادم باشه...
اما اون برده پس از این که باعث شکست ایرانیان میشه مشعلی رو به دست می گیره و شروع به دویدن به سمت یونانیان میکنه تا خبر شکست ایران رو بهشون بده...
وقتی که به سپاه یونان میرسه و مشعل پیروزیشون رو با اون مشعل کوچکی که در دست داشته روشن می کنه همون جا می میره...
اسم اون برده «ماراتون» بوده...
الآن سالهاست که دوی ماراتون به نام اون برده برگزار میشه و همونطور که میدونید و پریروز هم مجری برنامه بهش اشاره کرد بنیان گذار بازیهای المپیک نوین یونان بوده...
و روشن کردن مشعل المپیک هم نمادی از اون مشعل پیروزیه که ماراتون برده ی خیانتکار یونانی روشن کرده....
و سالهاست که دوی ماراتون برگزار میشه و تاسف بارتر وقتیه که ورزشکارانی از ایران توی این مسابقه شرکت می کنند...
و ناراحت کننده ست وقتی که میبینم مجری برنامه ی تلویزیونی بدون این که چیزی از این واقعه ی تاریخی بدونه اونقدر از جذابیت این بخش از برنامه حرف می زنه
و تاسف باره وقتی که در حرکتی نمادین فردی مشعل به دست و دوان دوان از جلوی کاروان ورزشی ایرانیان می گذره و ورزشکاران ایرانی پرچم مقدس کشورشون رو جلوی اون تکان می دن
و ناراحت کننده و تاسف باره این همه حسادتی که جهانیان به داشته ها و تاریخ ما دارند...
و تامل برانگیزه وقتی که سایت اینترنتی یاهو توی تغییرات مناسبتی که در لوگوش داده بین این همه ورزش به ورزش دوی ماراتون اشاره داره...
و ناراحت کننده ست و خودش یه فاجه ست وقتی که ما از این فاجعه تاریخی چیزی ندونیم...
کاش کسی میدونست و می گفت و جلوشون می ایستاد
تحریف نام خلیج فارس رو همه می دونستند که نامردیه اما کاش کسی هم پیدا میشد تا جلوی این نامردی ها بایسته...»
و به جز تاسف چیز دیگه ای ندارم که بگم...
یا علی
داریوش کبیر
سلام
امروز یه فایل زیپ براتون گذاشتم که دانلود کنید.
داخل این فایل سه تا عکسه که همون وصیت نامه ی داریوشه
واقعا قشنگه حتما دانلود کنید...
 |
پسورد فایل زیپ:www.onlypictures.blogsky.com