عکس های به یادماندنی

یکی بود یکی نبود کور بشه چشم حسود

عکس های به یادماندنی

یکی بود یکی نبود کور بشه چشم حسود

تبدیل یک پسر کــــــره ای به دختر با آرایش!

یعنی چه می کنن این کره ای ها!!! 

من رسما دو نقطه خط صافم :| 

 

  

این قیافه ی داغونشو میبینید؟؟ حالا صبر کنید چند مرحله دیگه...

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

این آقا پسر پ.ا.ف!! همون اولیه ست:| 

 

 

این دختر خانوم خوشگل هم که دیگه... دیگه... 

 

پ.ن: آدمو یاد اون مورچهه می ندازه که بعد از دوسال عاشقی می فهمه طرفش چایی خشک بوده 

نتیجه اخلاقی ۱: به کره ای های آرایش کرده اعتماد نکنید (محض اطلاع عرض می کنم: از رو صداهاشون ابدا نمی شه تشخیص داد چون بعضا نازکه)

نتیجه اخلاقی ۲: خواستین آرایشگر شید حتما یه دوره آموزشی برید کره چون اینجا دیده شده عروس تحویل آرایشگاه می دن‌٬ خاله ی پدر داماد تحویل می گیرن! والا! مدارکشم موجوده 

جیگرم...جیگرم...!

 

روزی به رهی مرا گذر بود

خوابیده به ره جناب خر بود

از خر تو نگو که چون گهر بود

چون صاحب دانش و هنر بود

گفتم که جناب در چه حالی؟

فرمود که وضع باشد عالی

گفتم که بیا خری رها کن

آدم شو و بعد از این صفاکن

گفتا که برو مرا رها کن

زخم تن خویش را دوا کن

خر صاحب عقل و هوش باشد

دور از عمل وحوش باشد

نه ظلم به دیگری نمودیم

نه اهل ریا و مکر بودیم

راضی چو به رزق خویش بودیم

از سفرۀ کس نان نربودیم

دیدی تو خری کشد خری را؟

یا آنکه برد ز تن سری را؟

دیدی تو خری که کم فروشد ؟

یا بهر فریب خلق کوشد ؟

دیدی تو خری که رشوه خوار است؟

یا بر خر دیگری سوار است؟

دیدی تو خری شکسته پیمان؟

یا آنکه ز دیگری برد نان؟

دیدی تو خری حریف جوید؟

یا مرده و زنده باد گوید؟

دیدی تو خری که در زمانه

خرهای دیگر پیش روانه؟

یا آنکه خری ز روی تزویر

خرهای دیگر کشد به زنجیر؟

هرگز تو شنیده ای که یک خر

با زور و فریب گشته سرور؟

خر دور ز قیل و قال باشد

نارو زدنش محال باشد

خر معدن معرفت کمال است

غیر از خریت ز خر محال است

تزویر و ریا و مکر و حیله

منسوخ شدست در طویله

دیدم سخنش همه متین است

فرمایش او همه یقین است

گفتم که ز آدمی سری تو

هرچند به دید ما خری تو

بنشستم و آرزو نمودم

بر خالق خویش رو نمودم... 

 

پ.ن۱: من بعضی وقتا دوست دارم گربه باشم 

پ.ن۲: خر هم واسه ما آدم شده...ای زندگی... 

پ.ن۳: شاعر خجالتی این شعر‌: فیروز بشیری

ادامه مطلب ...

یادش به خیر...

این صفحه ها رو یادتون میاد؟؟!!  

کتاب فارسی دوران دبستان....

الآن که میبینمشون میگم کاش انقدر ازشون فاصله نگرفته بودم... 

روزهای خیلی خیلی خوبی بود که آدم به هیچی فکر نمی کرد... 

هیچیه هیچیه هیچی... 

انگار تو مغزت هیچی نبود... 

هیچیه هیچیه هیچی...   

برای این که عکس ها رو در اندازه اصلی داشته باشین روشون کلیک کنید...

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

در کنار خطوط سیم پیام 

خارج از ده دو کاج روئیدند 

سالیان دراز رهگذران 

آن دو را چون دو دوست می دیدند 

روزی از روزهای پاییزی 

زیر رگبار و تازیانه ی باد 

یکی از کاج ها به خود لرزید 

خم شد و روی دیگری افتاد 

گفت ای آشنا ببخش مرا 

خوب در حال من تامل کن 

ریشه هایم ز خاک بیرون است 

چند روزی مرا تحمل کن 

کاج همسایه گفت با تندی 

مردم آزار از تو بیزارم 

دور شو دست از سرم بردار 

من کجا طاقت تو را دارم 

بی نوا را سپس تکانی داد 

یار بی رحم و بی محبت او 

سیم ها پاره گشت و کاج افتاد 

بر زمین نقش بست قامت او 

مرکز ارتباط دید آن روز  

انتقال پیام ممکن نیست 

گشت عازم گروه پی جویی!!!! 

تا ببیند که عیب کار از چیست!!!! 

سیم بانان پس از مرمت سیم 

راه تکرار را بر خطر بستند 

یعنی آن کاج سنگدل را نیز  

با تبر تکه تکه بشکستند... 

هوراااا 

هنوز یادمه... 

آخه خیلی این شعر رو دوست داشتم.... 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

یادش به خیر...

این صفحه ها رو یادتون میاد؟؟!!  

کتاب فارسی دوران دبستان....

الآن که میبینمشون میگم کاش انقدر ازشون فاصله نگرفته بودم... 

روزهای خیلی خیلی خوبی بود که آدم به هیچی فکر نمی کرد... 

هیچیه هیچیه هیچی... 

انگار تو مغزت هیچی نبود... 

هیچیه هیچیه هیچی...   

برای این که عکس ها رو در اندازه اصلی داشته باشین روشون کلیک کنید...

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

در کنار خطوط سیم پیام 

خارج از ده دو کاج روئیدند 

سالیان دراز رهگذران 

آن دو را چون دو دوست می دیدند 

روزی از روزهای پاییزی 

زیر رگبار و تازیانه ی باد 

یکی از کاج ها به خود لرزید 

خم شد و روی دیگری افتاد 

گفت ای آشنا ببخش مرا 

خوب در حال من تامل کن 

ریشه هایم ز خاک بیرون است 

چند روزی مرا تحمل کن 

کاج همسایه گفت با تندی 

مردم آزار از تو بیزارم 

دور شو دست از سرم بردار 

من کجا طاقت تو را دارم 

بی نوا را سپس تکانی داد 

یار بی رحم و بی محبت او 

سیم ها پاره گشت و کاج افتاد 

بر زمین نقش بست قامت او 

مرکز ارتباط دید آن روز  

انتقال پیام ممکن نیست 

گشت عازم گروه پی جویی!!!! 

تا ببیند که عیب کار از چیست!!!! 

سیم بانان پس از مرمت سیم 

راه تکرار را بر خطر بستند 

یعنی آن کاج سنگدل را نیز  

با تبر تکه تکه بشکستند... 

هوراااا 

هنوز یادمه... 

آخه خیلی این شعر رو دوست داشتم.... 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

عشق من در ولنتاین

ای جانم چه قدر تو خوشگلی 

جیگرم... 

عزیزم .... 

نفس.... 

ای جانم... ای جانم... 

خوشگل.... 

فدات شم عشق من... 

وای وای وای... 

عزیزم... 

آخه تو چه قدر خوشگلی... 

ناناس... 

نمک... 

دلبر.... 

یعنی من عاشقتم... 

باهوش... 

خوشگل.... 

ناز... 

ای جانم...ای جانم... 

خوب چرا اینجا وایسادین.... 

برین ادامه مطلب تا ببینید عزیزمو.... 

ای جانم... 

جیگر...

ادامه مطلب ...

چه جوری زشت باشیم!!!!

سلام 

به نظرم بعد از تصاویر زیبا و طبیعی پست قبلی بد نیست یه سری تصویر زشت و غیر طبیعی ببینیم!!! به نظر خودم فقط یکیشون قشنگ بود...

تصاویری از نقاشی ها و خالکوبی های عجیب روی بدن و فلزگذاری های... 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

معجزه ی مداد

سلام 

یه مداد سیاه و یه کاغذ بردار! 

زووود 

سعی کن قشنگ ترین نقاشی که می تونی رو بکشی!! 

خب حالا به نقاشیت نگاه کن!!! 

قشنگ شده؟؟ 

به نظرت با یه مداد سیاه نمیشه بهتر از این نقاشی کشید؟! 

یعنی میگی نمیشه معجزه کرد؟! 

من میگم میشه... 

اما فقط زمانی که دست یک آدم هنرمند در کار باشه ... یکی از این آدما، Denis Poirier هنرمند فرانسوی-کانادایی هست که از شما دعوت میکنم 40 تا از زیباترین طراحی های اون رو که با مداد انجام داده و اکثرا چهره‌ های افراد مشهور هست رو ببینید: 

برای دیدن عکس ها در اندازه واقعی روی آنها کلیک کنید... 

 

 

بقیه عکس ها در ادامه مطلب...

ادامه مطلب ...

برچسب های جالب دیواری

  

 

 

  

 

 

 

 

 

 

 

  

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

  

 

 

 

 

 

  

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

مومیایی‌های بسیار عجیب شهری در چین

مومیایی های تاریم مجموعه ای از چند مومیایی است که در Tarim Basin، Xinjiang امروزی در چین کشف شد. تاریخ آنها به 1900  تا 20۰0 سال قبل از میلاد برمی گردد. برخی از آنها با هندو اروپایی ها که زبان Tocharian داشتند آمیزش و معاشرت کردند، اگرچه این فرضیه قطعی نیست.

 
یک تیم تحقیقاتی شباهت های ژنتیکی بین مومیایی ها پیدا کردند.
 
اکثر مومیایی ها شبیه اروپایی ها هستند و قد بلندی دارند. سن آنها 2000 سال تا 4000 سال است