عکس های به یادماندنی

یکی بود یکی نبود کور بشه چشم حسود

عکس های به یادماندنی

یکی بود یکی نبود کور بشه چشم حسود

دوربین!

آیا می دانید تاثیر جمله

«این مکان مجهز به دوربین مداربسته می باشد»

به مراتب بیشتر از جمله  

 

«عالم محضر خداست در محضر خدا معصیت نکنید»  

 

می باشد !

یه کم خجالت بکشیم

گوگل بازی

خوار نمودن هر آیین و نژادی به کوچک شدن خود ما خواهد انجامید . ارد بزرگ 

 

سلام دوستای گلم 

خوبین؟؟ 

امروز دوباره کلاس داشتم (آموزشگاه) وقتی با مهسا رسیدیم اونجا هنوز خیلی مونده بود کلاس شروع بشه به خاطر همین ما هم گفتیم بذار توی این فاصله یه کم بریم اینترنت(البته مهسا داشت منو می کشت که چرا می خوای بری اینترنت  ) 

به همین خاطر گفتم بذار برم دنبال یه موضوعی که مهسا هم علاقه مند بشه 

به خاطر همین گفتم بذار چیزی رو که چند روز پیش هانیه توی یه ایمیل گفته بود رو امتحان کنیم:  

این که بریم توی گوگل و امتحان کنیم ببینیم مردم دنیا درباره ی ایرانیا چه سوالایی می پرسن به این شکل که توی گوگل تایپ کنیم why iranian و ادامه ش هرچی اومد هم همون سوالاییه که بیشترین تکرار رو داره... 

خلاصه شروع کردیم با مهسا به سرچ کردن و به نتایج جالبی رسیدیم 

نتایج انقدر جالب بود که برای مردم کشورای دیگه مثل آمریکا و روسیه هم امتحان کردیم ببینیم این چیزا رو فقط واسه ایرانیا میگن یا واسه همه همین جوره 

اما دیدیم که نه انگار فقط واسه ایرانیاست 

جاتون خالی از صبح تا حالا اعتماد به نفسم رفته بالا بدجور 

از نتایجش عکس گرفتم که شما هم ببینید و اعتماد به نفستون بره بالا 

تازه من فهمیدم که ما دختر پسرای ایرانی اصلا قدر همدیگه رو نمی دونیم ولی اونور آبیا واسه مون سر و دست مشکنن 

 

حالا خودتون ببینید:  

 

  

چرا ایرانی ها سفیدند؟!

چرا زنان ایرانی زیبا هستند؟! 

چرا زنان ایرانی حجاب دارند؟! 

چرا ایرانی ها خیلی زیبا هستند؟! 

چرا ایرانی ها خود را فارس می نامند؟! 

چرا ایرانی ها خوش تیپ هستند؟! 

چرا ایرانی ها عرب نیستند؟! 

چرا زنان ایرانی موهای خود را می پوشانند؟! 

چرا مردم ایران سفیدند؟! 

 

چرا ایرانی ها باهوشند؟! 

بقیه ش هم که تکراریه... 

 

اینا هم تکرارین اما نکته ی جالب اینه که در مورد خانومای ایرانی بیشتر سوال پرسیدن(یعنی تعداد تکرار ها بیشتر بوده) چون توی اون قسمت اول سوالی درباره ی مردای ایرانی نبود  

اما درباره ی اونا هم سوالای بامزه ای پرسیدن... 

 

چرا مردان ایرانی بسیار زیبا هستند؟؟!! 

چرا مردان ایرانی کراوات نمی بندند؟؟!! 

بقیه شونم نمی شه ترجمه کرد   

اما در مورد آمریکایی ها... 

 

 چرا فوتبال آمریکایی فوتبال نامیده می شود؟؟ 

چرا فوتبال آمریکایی بهترین است؟؟ 

چرا ماشین های آمریکایی بهتراند؟؟ 

چرا آموزش آمریکایی شکست خورده است؟؟ 

چرا بچه های آمریکایی لوس و بداخلاقند؟؟ 

چرا شورش در آمریکا آغاز شد؟؟ 

چرا دانش آموزان آمریکایی عقب اند؟؟

 

چرا آمریکایی ها چاق هستند؟؟ 

چرا آمریکایی ها از رفاه بیزارند؟؟ 

چرا آمریکایی ها رای نمی دهند؟؟ 

چرا آمریکایی ها از سیاست بیزارند؟؟ 

چرا آمریکایی ها از فوتبال بیزارند؟(البته نه فوتبال آمریکایی!) 

چرا آمریکایی ها تاریخ نمی خوانند؟؟

  

چرا زنان آمریکایی بدترین اند!!! 

چرا زنان آمریکایی عاشق مردان انگلیسی اند؟؟! 

چرا زنان آمریکایی پیرتر به نظر میرسند؟؟ 

چرا زنان آمریکایی حیله گرند؟!! 

چرا زنان آمریکایی مسلمان میشوند؟؟(احتمالا اون همه خوبی رو تو زنای ایرانی می بینن دلشون می خواد

چرا زنان آمریکایی انقدر خشن اند؟؟! 

چرا زنان آمریکایی همسران بدی هستند؟؟!! 

دوتای آخر رو هم دیگه من شرمنده م ...  

حالا بریم سراغ مردان آمریکایی...

 

چرا مردان آمریکایی با زنان آسیایی ازدواج می کنند؟؟(طبق تحقیقات گسترده ای که داشتیم فهمیدیم چون زن بلک دوست دارند نه بلوند..

چرا مردان آمریکایی ازدواج نمی کنند؟؟ 

چرا مردان آمریکایی زنان روسی رو دوست دارند؟؟ 

چرا مردان آمریکایی با زنان فیلیپینی ازدواج می کنند؟؟ 

چرا مردان آمریکایی با زنان روسی ازدواج می کنند؟؟ 

(واقعا این ازدواج مردان آمریکایی هم معضل جهانی شده هااا

و تا آخر همینه به جز یکی که ترجمه ی گوگل در خدمتتونه  

و بریم سراغ کشور دوست و همسایه روسیه...  

 

چرا دختران روسی ساده اند؟؟ 

چرا روس ها انقدر مقاوم اند؟؟ 

چرا روس ها وحشت آورند؟!!! 

چرا روس ها ودکا(مشروب روسی!!) می نوشند؟؟!! 

چرا روس ها از پوتین متنفرند؟!!

چرا روس ها لبخند نمی زنند؟؟ 

چرا روس ها به افغانستان حمله کردند؟؟ 

چرا روس ها از لهستان متنفرند؟؟!! 

 

چرا زنان روس مردان هندی را دوست دارند؟؟ 

چرا زنان روس بسیار زیبا هستند؟ 

چرا زنان روس با مردان آمریکایی ازدواج می کنند؟؟ 

چرا زنان روس دوست دارند روسیه را ترک کنند؟؟ 

چرا زنان روس مردان غربی را دوست دارند؟؟ 

چرا زنان روس بهتر هستند؟؟!!!! 

چرا زنان روس همسران خوبی هستند؟! 

و مورد آخرم که نیاز به ترجمه نداره...  

 

 

 چرا مردان روس خوب به نظر میرسند؟!! 

چرا مردان روس زشت و بی قواره ن؟؟(بر عکس خانوماشون!!) 

 

چرا مردان روس انقدر گنده اند؟؟!! 

چرا مردان روسی انقدر خشن اند؟؟!! 

چرا مردان روسی انقدر قوی اند؟؟!!

 

این یکی هم درباره ی افغانیا بود 

خیلی خشنه ترجیح میدم ترجمه نکنم... 

 

 حالا متوجه شدین چرا می گم ماها قدر خودمون رو نمی دونیم؟؟ 

همه ی مردم دنیا دارن از دخترا و پسرای ایرانی تعریف میکنن و می گن خوشگلن و خوش تیپن و با هوشن و زن/مرد زندگین اون وقت ما قدر خودمونو نمی دونیم هی میریم آمریکا و روسیه و این جاها که انقدر همه ازشون بد میگن والا 

پیشنهاد میکنم شما هم گوگل بازی بکنید خیلی مزه میده  

مهسا نوشت: مهسا دیدی اون دوتا عکسی که گفتم اشتباه سیو کردیم واقعا اشتباه سیو شده بود و کلی سوالای جالب پرید؟؟ 

مجبور شدم خودم دوباره سرچ کنم 

شاد باشید به ایرانی بودنتون افتخار کنید 

تا بعد

یعنی یه جو... شانس!

مار از پونه بدش میاد، دم لونه ش سبز میشه! 

 

پ.ن۱: پونه! ولم کن! 

پ.ن۲: به دلیل مسائل امنیتی از ارائه ی توضیحات بیشتر معذوریم! حتی شما دوست عزیز! 

پ.ن۳: خاله...

هویجوری!

آدم یه وقتایی از یه چیزایی دلخور میشه که نمی دونه چیه!!! 

چه قدر از این یه وقتایی و یه چیزایی حرصم میگیره... 

 

 

پ.ن۱: خدایا شر این امتحانات رو به خودشون برگردون!

پ.ن۲:آمیــــــــــــــــــــــــــــــن

پ.ن۳: انقدر به این شکلکای بلاگ اسکای عادت کردم که حتی تو صحبتای روزمره هم ازشون استفاده میکنم مثلا می گم الآن خودت اون شکلکه رو تصور کن.

پ.ن۴: چیه خوب...تا حالا آدمی که حوصله ش سر رفته باشه دلش بخواد فقط یه آپی کرده باشه ندیدید! 

پ.ن۵: یکی از دوستان مدتیه که میگه می خوام مانتوی صورتی و شلوار سبز بخرم البته هر دو هم باید جیغ باشن این پست رو به افتخارش این رنگی کردم

الا یا ایها الساقی...

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

خدایا....

خدایا... 

خدایا ترمای پیش واقعا غلط نکرده بودم 

اما این ترم دیگه واقعا غلط کردم... 

قول میدم از ترم دیگه درس بخونم.... 

تو فقط این ترمم یه کاریش بکن... 

قول میدم...قول میدم...قول میدم....

اتوبوس نامه...

حدود یه هفته پیش بود که سوار اتوبوس شدم و در اتفاقی نادر دیدم اتوبوس خیلی خلوته جوری که بعد دوتا ایستگاه تونستم بشینم... 

خلاصه من خوشحال از این موضوع نشسته بودم و این ور اون ور رو نگاه می کردم که یهو دیدم یه آقایی اومد سوار اتوبوس شد و برگه هایی از جیبش درآورد و مشغول پخش کردن بین آقایون که ده نفر هم نبودن شد... 

اول فکر کردم از این تبلیغاتاست و پیش خودم گفتم چه زرنگ...تا دیروز جلوی استگاه بی آر تی تبلیغات رو میکردن تو چشممون اما حسنش این بود که میشد از دستشون فرار کرد اما این آقاهه خیلی زرنگه و جایی تبلیغات رو میده که نتونی فرار کنی... 

بعد دیدم آقاهه داره تبلیغات رو بین آقاهایی که کچلن پخش میکنه به خاطر همین به این نتیجه رسیدم که حتما تبلیغات مربوط به کاشت موئه در حال افتخار کردن به خودم به خاطر این کشف بزرگ بودم که دیدم داره به آقایون مودار هم از همون برگه ها میده...گفتم خوب شاید داره حدس میزنه که اینا هم تو فامیلشون کچل داشته باشن... 

تو همین فکرا بودم که دیدم اومد جلوتر و وقتی به برگه هایی که دستش بود نگاه کردم دیدم هیچ شباهتی به تبلیغات نداره و تازه همه ی اونایی هم که از این برگه ها گرفتن با تعجب به برگه ها و آقاهه نگاه میکنن... 

خلاصه داشتم از فوضولی میمردم که ببینم این برگه ها چیه و چی توش نوشته که ناگهان آقاهه از نگاه های عادی من متوجه شد مشکلم چیه و یکی از اون برگه ها رو بهم داد... 

فکر میکنید چی بود روش؟؟؟ 

یه کم فکر کنید خو.... 

یه جمله ی معناگرا نوشته بود... 

دوتا از آقاها هم ازش پرسیدن هدفش از این کار چیه ...اونم شروع کرد به توضیح دادن و بحث کردن اما چون آروم صحبت میکردن من متوجه نشدم چی میگن... 

روی اون برگه نوشته بود: 

«اگر خداوند نقاب از چهره بردارد چه خواهد شد؟» 

به نظر شما هدفش از این کار چی بوده؟؟!! 

ها ها هو

سلام مجدد... 

خوبین؟؟؟ 

خوش میگذره.. 

۵ شنبه ای پاشدم رفتم یه کلاس خیلی مفید که استادش خیلی پر انرژیه 

خیلی استاد خوبیه هاااا اما حیف که هر وقت بیرون آموزشگاه ببینیش این جوریاما خداییش استاد خوبیه...خیلی تو کارش موفقه.... 

خلاصه یه امتحان تئوری داشتیم که از قبل عید تا حالا هی پیچانده میشد تا این که بالاخره این ۵ شنبه قرار شد امتحانه رو بدیم بره از شرش خلاص شیم... 

من که رسیدم آموزشگاه هنوز یه ربع مونده بود تا کلاس شروع شه...همیشه میرفتم تو کلاس میشستم تا بقیه پیداشون بشه اما این دفعه استاد داشت تو کلاس از یه سری دانشجوی درس نخون که امتحان عملی هفته قبلمون رو افتاده بودن دوباره امتحان می گرفت 

واسه همین به من گفت فعلا بیرون بمون تا اینا امتحانشون تموم شه.... 

منم به شکلی که اصلا تابلو نباشه امتحان دارم بیرون نشستم خلاصه این که استاد جان نمی دونم چرا یهو منو که دید یادش افتاد قرار بود امتحان بگیره از ما... 

حالا شانس آوردم کسی از بچه های کلاس اون دور و بر نبود 

کم کم بچه ها پیداشون شد و رفتیم سر کلاس و دیگه بحث داشت جدی میشد اما یه اتفاق وحشتناک افتاددوتا از بچه های دانشگاه که تا حالا تو یه روز دیگه این کلاس رو میومدن به طور رسمی اعلام کردن که از این به بعد می خوان ۵شنبه ها بیان البته ۵تاشون می خوان بیان اما خوب ۳تاشون این هفته نبودن... 

از اونان که بیان کلاسو بریزن به همیعنی کل بچه های کلاس ماتم گرفتن وقتی فهمیدن اینا دارن میان 

سر کلاس هم یه ریز حرف میزدن تازه خیال هم میکردن خیلی باحالن کم مونده بود مانیتور جلومو صاف پرت کنم بره تو حلق شوندر هر حال یه دو ساعتی تحملشون کردیم و کلاس رو به اتمام بود و استاد که هنوز امتحان نگرفته بود اعلام کرد خوب بچه ها خوش گذشت میتونید برید...اما نمی دونم چرا تا چشمش به من افتادیادش اومد می خواسته امتحان بگیره و گفت آهان راستی امتحان....باور کنید من خیلی جلوی خودمو گرفتم که نگم استاد امتحان چی شد پساما خوب بازم فهمید دیگه... 

خلاصه به ترتیب از هر کدوممون ۳ تا سوال پرسید فقط شانس آوردم اون دوتا سوهان روح قبلا این امتحان رو داده بودن و از کلاس رفتن بیرون  استاد عزیز هم سه تا سوال سخـــــــــت از من پرسیدمنم با موفقیت به هر سه سوال پاسخ دادم و خیال خودمو راحت کردم 

اما وقتی با بچه ها از آموزشگاه اومدیم بیرون همه داشتن میگفتن وااااااااااااااایاینا رو چی کار کنیم از هفته ی دیگه باهاشون مصیبتی داریم  

فکر کنید دوساعت تو یه کلاس ۵ نفر آدم یه ریز حرف بزننحالا باز تو دانشگاه استادا یه وقتایی یه چیزی بهشون میگن ما یه کم دلمون خنک میشهاما اون جا دیگه استادش هم خیلی صبوره و اصلا به بالا بردن صدا و دعوت کردن سایرین یه سکوت اعتقادی نداره به خاطر همین هم ما در یک کلام بدبختیم 

راستی من وقتایی که میام میبینم خیلی اینجوری میشم