عکس های به یادماندنی

یکی بود یکی نبود کور بشه چشم حسود

عکس های به یادماندنی

یکی بود یکی نبود کور بشه چشم حسود

پیرمرد فقیر

مدت ها پیش کشاورز فقیری برای پیداکردن غذا یا شکاری به دل جنگل رفت .هنوز مسیر زیادی را طی نکرده بود که صدای فریاد کمکی به گوشش رسید.او صدا را دنبال کرد تا به منبع آن رسید و دید که پسر بچه ای در باتلاقی افتاد و آهسته و آرام به سمت پایین می رود .آن پسربچه به شدت وحشت زده بود و با چشمانش به کشاورز التماس می کرد تا جانش را نجات دهد.کشاورز با هزار بدبختی با به خطر انداختن جان خودش بالاخره موفق شد پسرک را از مرگ حتمی و تدریجی نجات دهد و او را از باتلاق بیرون بکشد
فردای آن روز وقتی که کشاورز روی زمینش مشغول کار بود،کالسکه سلطنتی مجللی در کنار نرده های ورودی زمین کشاورز ایستاد .دو سرباز از آن پیاده شدند و در را برای آقای قد بلندی که لباس های اشرافی بر تن داشت ،بازکردند.زمانی که آن مرد با لباس های گران قیمتی که برتن داشت پایین آمد ،خود را پدر پسری که کشاورز روز گذشته او را از مرگ نجات داده بود،معرفی کرد.اوبه کشاورز گفت که می خواهد این محبتش را جبران کند وحاضر است در عوض کار بزرگی که او انجام داده،هرچه بخواهد به او بدهد .
کشاورز با مناعت طبعی که داشت به مرد ثروتمند گفت که او این کار را برای رضای خدا وبه خاطر انسانیت انجام داده و هیچ چشم داشتی در مقابل آن ندارد.در همین موقع پسرکشاورز از ساختمان وسط زمین بیرون آمد.مرد ثروتمند که متوجه شد کشاورز پسرس هم سن وسال پسر خودش دارد ،به پیرمردگفت که می خواهد یک معامله با او بکند.مردثروتمند گفت حال که تو پسرم را نجات دادی ،من هم پسر تو را مثل پسر خودم می دانم .پس اجازه بده هزینه تحصیل او را در بهترین مدارس ودانشگاهها بپردازم .کشاورز موافقت کرد وپسرش پس از چند سال از دانشگاه علوم پزشکی لندن فارغ التحصیل شد وبه خاطر کشف یکی از بزرگ ترین ومهم ترین داروهای نجات بخش جهان که پنی سیلین بود،به عنوان یک دانشمند مشهور شناخته شد .آن پسر کسی نبود جز الکساندر فلیمینگ .چندسال گذشت .دست بر قضا پسر مرد ثروتمند به بیماری لاعلاجی مبتلا شد و این بار الکساندر،پسر کشاورز که امروز یک دانشمند برجسته بود با داروی جدیدش بار دیگر جان آن پسر را نجات داد .
جالب است بدانید که آن مرد ثروتمند و نجیب زاده کسی نبود جز لردراندلف چرچیل و پسرش هم کسی نبود جز وینستون چرچیل ...
نظرات 4 + ارسال نظر
عسل چهارشنبه 21 تیر 1391 ساعت 22:44 http://asalbanoasalgiso.blogfa.com

سلام خیلی زیبا بود دوست داشتید به منم سر بزنید

سلام
لطف داری
حتما

میلیدا چهارشنبه 26 بهمن 1390 ساعت 15:06

وبلاگ جاالبی داری اما مطالب عید نوروزت تو ادامه ی مطلب نمیادامیدوارم به وبلاگ من به اسم اخم سر بزنی البته به جای اخم باید فقط و فقط بخندی ولی حیف که نمی تونم تبدیل به سایتش کنم تا برات ایمیلش کنم من هنوز ۵ سال بیشتر ندارم تایپ و سواد رو هم از پدرم یاد گرفتم

مطلب عید نوروز رو ۲-۳ سال پیش گذاشتم و خیلی از سایت هایی که اون موقع توش عکس آپلود می کردم الآن ف ی ل ت ر شده...
البته انتظار ندارم یه بچه ی ۵ ساله بدونه ف ی ل ت ر یعنی چی
خوب آدرس وبلاگت رو بذار تا بهت سر بزنم خاله جان...
آفرین به این همه پشت کار تازه غلط املایی هم نداری

site02 چهارشنبه 19 بهمن 1390 ساعت 20:00 http://www.site02.ze.cx

8710691987گاهی شانس فقط یک بار به آدم رو میاره پس باید قدرش رو دونست بهترین فرصت زندگی شما برای ثروتمند شدن مجموعه ای بی نظیر برای اولین بار در ایران برای کسانی که می خواهند بهتر زندگی کنند و از کمترین وقت و هزینه بیشترین سود را ببرند.برای آگاهی از جزییات بیشتر به لینک زیر مراجعه کنید.
http://www.site02.ze.cx

Nima چهارشنبه 19 بهمن 1390 ساعت 17:54 http://Nimacruise.blogsky.com

زیبا و با احساس ...

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد